سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیلوفرانه

 


 


ای بخواب نرم ساحل ساخته


بادبان بازگشت افراخته


در شتاب آهنگ موج و باد و بحر


لنگر تردید را انداخته


در حصار رشته شمشیرها


زهره مردانگی را باخته


«سر برآور زخم تیغ ما ببین


رشته آه و دریغ ما ببین»

 

این ولایت شهره افسانه هاست


خاک گمنام قلندر خانه هاست


پاره پیراهن خونین او


بیرق آباد تمام شانه هاست


در هجوم منجنیق دردها


بهترین آبادی ویرانه هاست


«حیف! دستان شما آسوده شد


با غلاف تیغها آلوده شد» 



زنده می داریم آن آشوب را

 

موجهای سخت ساحل کوب را 

  

بیرق اندیشه خود می کنیم

 

ما وصیتنامه آن خوب را

 

تا رها سازیم از چنگال کفر 


 

آرزو آباد آن محبوب را

 

«  کربلا بغض گلوی ما شده


خون ما آب وضوی ما شده»

 

 

 

قسمتی از شعر آقای عبدالجبار کاکایی

 

 


 

منبع:

 

http://www.navideshahed.com/fa/index.php?Page=definition&UID=259749




نوشته شده در شنبه 91/3/13ساعت 11:40 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

نمی دونم در مورد این مرد چی بنویسم.

اصلا من کیم که بخوام در مورد امام خمینی(ره)

مطلب بنویسم.

اگه مایلید در مورد این ابر مرد بیشتر بدونین

 روی این آدرس کلیک کنید:

http://farsi.khamenei.ir/FA/Imam/index.jsp

شادی روح امام و شهدا صلوات


نوشته شده در شنبه 91/3/13ساعت 11:18 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

اعتکاف یه فرصت طلائیه برای خلوت کردن با اونیکه دنیا

و فریبندگی هاش ما رو از آغوش همیشه بازش غافل کرده

یه فرجه خوبه برای فکر کردن

فکر کردن به اینکه: 

از کجا آمده ام

آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم آخر ...

اعتکاف یه چیزیه شبیه به تعطیلات سالیانه

ما چند روز از سال رو از شلوغی شهر و کار و زندگی

و مشغولیاتش فاصله می گیریم و به یه جای

خوش آب و هوا سفر می کنیم تا به قول معروف آب

 و هوایی عوض کنیم و تجدید قوا کنیم برای

ادامه کار و تلاش و ...

غافل از اینکه روح ما هم نیاز به عوض کردن

حال و هوا داره

غافل از اینکه قوای روحی ماهم نیاز به یه

تقویت چند روزه دارن

اعتکاف این فرصت رو برای روح ما ایجاد میکنه

توی این سه روز از دنیا و مشغولیات

دست و پاگیرش فاصله می گیریم

توی خونه ی خدای مهربونمون مهمون می شیم

تا روحمون از خستگی آشوب و شلوغی دنیا و

گناهای رنگ و وارنگش در بیاد و نونوا بشه

تا بتونیم فارغ از دغدغه زندگی روزمره به خودمون

به رسالتمون به هدفمون به کارهامون

به کوله بار آخرتمون به گذشته مون به آینده مون

و به .... فکر کنیم. و آبی از زلال معنویت به سر و

صورت بزنیم تا التیامی باشه برای زخم های گناه.

امیدوارم همه ما بتونیم از این فرصت بی نظیر که

کمتر به دست میاد بهره مند بشیم

ان شاء الله

اگه می خواین در مورد اعتکاف بیشتر بدونین روی این آدرس کلیک کنید:

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=8071

التماس دعا


نوشته شده در شنبه 91/3/13ساعت 3:40 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

امام جواد علیه السلام فرمودند: هر که از خدا قطع امید کند و به غیر او

 پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى کند.1

و فرمودند:  کسى که طالب رضایت خداوند متعال باشد،

دشمنى ستمگران ، او را زیان و ضرر نمى رساند.2

وفرمودند: هر که کار زشتى را تحسین و تاءیید کند،

در عقاب آن شریک مى باشد.3

و فرمودند: فرارسیدن مرگ انسان ها، به جهت معصیت و گناه ،

بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى.4

و فرمودند: کسى هلاک و بدبخت نمى گردد مگر آن که هواها

و خواسته هاى نفسانى خود را بر احکام إ لهى مقدّم نماید.5

وفرمودند: هرکس رکوع نمازش را به طور کامل و

صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.6

1- بحارالا نوار: ح 68، ص 155، ح 69.
2- بحارالا نوار: ج 75، ص 380، ح 42.
3- کشف الغمّة : ج 2، ص 349، بحارالا نوار: ج 75، ص 82، ح 79.
4- کشف الغمّه : ج 2، ص 350، س 11.
5- بحارالا نوار: ج 75، ص 80، ح 63.
6- کافى : ج 3، ص 321، ح 7.


نوشته شده در پنج شنبه 91/3/11ساعت 12:57 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

محمّد بن ریّان - که یکى از علاقه مندان به ائمّه اطهار

علیهم السلام است -حکایت کند:

ماءمون - خلیفه عبّاسى - در طىّ حکومت خویش ،

نیرنگ و حیله هاى بسیارى

امام محمّد تقى علیه السلام را در جامعه بدنام

به کار گرفت تا شاید بتواند

و تضعیف کند.

ولیکن او هرگز به هدف شوم خود دست نیافت ،

به این جهت نیرنگ و حیله اى دیگر در پیش گرفت .

روزى به ماءمورین خود دستور داد تا

امام جواد علیه السلام را احضار نمایند؛

و از طرفى دیگر نیز دویست کنیز زیبا را دستور داد

تا خود را آرایش ‍ کردند و به دست هر یک ظرفى از

جواهرات داد، که هنگام نشستن حضرت

جوادالا ئمّه علیه السلام در جایگاه مخصوص خود، بیایند

 و حضرت را متوجّه خود سازندوقتى مجلس مهیّا شد

و زن ها با آن شیوه و شکل خاصّ وارد شدند،

حضرت کوچک ترین توجّهى به آن ها نکرد.

چند روزى بعد از آن ، ماءمون شخصى به نام مخارق

- که نوازنده و خواننده و به عبارت دیگر دلقک بود و

ریش بسیار بلندى داشت - را به حضور خود فرا خواند.

هنگامى که مخارق نزد ماءمون قرار گرفت او را

مخاطب قرار داد و گفت :

 

داشته باشى ، حلّ خواهم کرد.

و سپس آمد و در مقابل امام محمّد جواد علیه السلام

نشست و ناگهان نعره اى کشید، که تمام اهل منزل

 اطراف او جمع شدند و او مشغول نوازندگى

 و ساز و آواز شد.

آن مجلس ساعتى به همین منوال سپرى گشت ؛

و حضرت بدون کم ترین توجّهى سر مبارک خویش را

پائین انداخته بود و کوچک ترین نگاه و اعتنائى

به آن ها نمى کرد.پس نگاهى غضبناک به آن دلقک نوازنده

نمود و سپس با آواى بلند او را مخاطب قرار داد و فرمود:

((اتّق اللّه یا ذالعثنون ))

از خدا بترس ؛ و تقواى الهى را رعایت نما.

ناگهان وسیله موسیقى که در دست مخارق بود

از دستش بر زمین افتاد و

خشک شد؛

و دیگر قادر به حرکت دادن دست هایش ‍ نبود.

و با همین حالت شرمندگى از آن مجلس ،

و از حضور افراد خارج گشت ؛ و به همین شکل

- فلج و بیچاره - باقى ماند تا به هلاکت رسید

 و از دنیا رفت .
-
إ ثبات الهداة : ج 3، ص 332، ح 7، مدینة المعاجز: ج 7، ص 303، ح 32.
http://www.ghadeer.org/hadis/40dh-javad/footnt01.htm#link47

هر دو دستش نیز اى خلیفه ! هر مشکلى را که در رابطه با مسائل دنیوى


نوشته شده در پنج شنبه 91/3/11ساعت 12:18 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak