سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیلوفرانه

 

 

بعثت، انقلاب بزرگ بر ضد جهل، گمراهى، فساد و تباهی است.

 
بعثت، پیام‌آور عدالت و کرامت انسانی است. 

 


 
بعثت، امید انسان به فردایی روشن است.

 

بعثت، تجلی انوار الهی طلوع خورشید درخشان خاتمیت است.

 

 

بعثت یعنی برانگیخته شدن

  

در روز مبعث خداوند پیامبر خاتمش را برانگیخت و

  

 مأموریتش داد تا چگونه زیستن را به بشر خاکی بیاموزد

 

 

بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و

 

باران رحمت بی‌‌حد او بر زمینیان است

 

عید مهرورزی خدا مبارک

 

 

 


نوشته شده در دوشنبه 91/3/29ساعت 1:27 صبح توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

سلام بر مبعث،

بهاری‏ترین فصل گیتی!


سلام بر مبعث،

 فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت!


سلام بر مبعث؛

روزی که گل‏های ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!

سلام بر مبعث 

عید تمایز عدل و ظلم، عید بیداری و تعهّد، عید هدایت

سلام بر مبعث،

پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک !

 

عید بزرگ نجات از حیرت و سرگردانی، عید ختم ناامیدی،


سلام بر مبعث،

 انفجار نور و ظهور همه ارزش‏ها در صحنه حیات بشر !


سلام بر مبعث،


نوشته شده در دوشنبه 91/3/29ساعت 12:0 صبح توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

روزگاری بود میوه اش فتنه ، خوراکش مردار ،

زندگی اش آلوده ، سایه های ترس

شانه های بردگان را می لرزاند .

تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها می سترد .

 تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید

و دخترکان بی گناه ، در خاک سرد

زنده به گور می شدند .

و در این هنگام بود که محمد (ص)

بر چکاد کوه نور ایستاد

 و زمین در زیر پاهای او استوار گردید .

 راستی این رسول عشق و دوستی

این پیام رسان خوبی ها و پاکی ها

چه کرد که از عمق مرداب عصر جاهلی 

نیلوفرانی چون ابوذر - مقداد

عمار- یاسر و .... روئیدند؟


نوشته شده در دوشنبه 91/3/29ساعت 12:0 صبح توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

 

 

 

می خواستند داغ تو را شعله ور کنند


وقتی که سوختی همه را با خبر کنند


می خواستند دفن شوی زیر خاکها


تا زنده زنده از سر خاکت گذر کنند


می خواستند شام غریبان بپا کنند


تا بچه های فاطمه را در به در کنند


از ناسزا بگو که چه آورده بر سرت


می خواستند باز تو را خونجگر کنند


زنجیر دست شما بسته باشد و


مثل مدینه فاطمه ات را سپر کنند


قوم یهود را به مصافت کشیده اند


تا تازیانه ها به مراتب اثر کنند


حالا بیا بگو که ملائک یکی یکی


فکری برای این تن بی پال و پر کنند


این اشک ها مسافر یک جسم بی سرند


وقتش رسیده است به آنجا سفر کنند


***رحمان نوازنی***

منبع:

http://tishehayeashk.parsiblog.com


نوشته شده در شنبه 91/3/27ساعت 2:26 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

بخشی از سخنان امام موسی صدر درباره

امام موسی کاظم(ع) برگرفته ازکتاب

مسیرة الامام السید موسی الصدر

صفحه 237 مترجم: احمد ناظم

امام موسی بن جعفر بیشتر دوران نشاط زندگی‏اش را در زیر ظلم و ستمی پیوسته به سر می‏برد. کدام ظلم؟ ظلم جدا کردن و دور نگه داشتن ایشان از مردم. امام را از مردم دور نگه می‏داشتند و ایشان و اصحابشان را تحت کنترل داشتند و برای اصحاب امام توطئه‏چینی می‏کردند.

حاکمان آن زمان، امام را بسیار آزار می‏دادند. ایشان را زندانی می‏کردند و از یک زندان به زندان دیگر انتقال می‏دادند تا با مردم در ارتباط نباشد. به ایشان ستم می‏کردند، از سخن گفتن ایشان جلوگیری می‏کردند، همواره مراقب ایشان بودند و بالاتر از همه، ایشان را در فقر و تنگدستی نگه می‏داشتند و مانع رسیدن اموال به ایشان می‏شدند. یعنی سیاست گرسنه و فقیر نگه داشتن. نقل شده است که دختران امام لباسی [مناسب] نداشتند تا بپوشند و از خانه بیرون بیایند. حتی لباسی نداشتند تا همه بدن آنها را بپوشاند و بتوانند با آن نماز بخوانند و در یک لباس به نوبت نماز می‏خواندند. چه ستم و آزاری بیش از این می‏خواهید؟ «ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ؛ تاریکی‏هایی است که بعضی بر روی بعضی قرار گرفته است.»[نور، 40]. این ظلم به تمام معناست، ولی آیا امام سکوت کرد؟ آیا امور را رها کرد؟ هرگز! به کتاب‌های فقهی بنگرید، روایات و دعاها و دستورات فراوانی از امام موسی بن جعفر نقل شده است ولی دارای جنبه خاصی است. در روایاتی که از سایر امامان نقل شده، نام امام ذکر شده است و مثلاً راوی گفته است: از امام صادق شنیدم... از اباعبدالله شنیدم... از ابی جعفر شنیدم ولی در احادیثی که از امام موسی بن جعفر نقل شده چنین آمده است. از آن مرد شنیدم... از عالم شنیدم... از مرد صالح شنیدم. یعنی نام امام را به طور رمزی ذکر می‏کردند.

 

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 91/3/27ساعت 2:15 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak