سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیلوفرانه

ضعفها هست، مشکلات هست؛ در مجموعه‌ی حوادث و رویدادهای کشور، تلخی‌ها و تلخکامی‌هائی وجود دارد؛ ولی کسانی از قدرتمندان مادی عالم، با همه‌ی وجود تلاش کردند که ملت ایران را فلج کنند؛ این را به زبان آوردند. آن خانم بی‌کفایتی که مسئولیت سیاست خارجی کشور آمریکا را بر عهده داشت، سینه‌اش را سپر کرد و گفت میخواهیمتحریمهائیدر مورد جمهوری اسلامی اعمال کنیم که ایران فلج شود! این را صریحاً به زبان آوردند.

طرف دیگر، وجوددستاوردهایبزرگی است که نشان‌دهنده‌ی ظرفیت و قدرت و هوشمندی این ملت بزرگ است. وقتی انسان این صحنه را ملاحظه میکند، مثل صحنه‌ی هماوردیِ ورزشکاران قدرتمندی است که زحمت و تلاش و کوشش و خستگی در آن هست، اما یک قهرمان، در این میدان موفق میشود، پیروز میشود؛ همه او را تحسین میکنند و آفرین میگویند. این قهرمان در این صحنه‌ی عظیمی که در مقابل چشم ما است، ملت ایران است.

گفتیم که تلاشهای اینها بی‌اثر نبود؛ بله، بی‌اثر نبود، اما در کنار اثر منفی، یک اثر مثبت بزرگی هم که مورد انتظار ما بود، اتفاق افتاد؛ یعنی تحریم موجب شد که نیروهای درونی و ظرفیت عظیم ملت ایران فعال شود، استعدادهائی بروز کند و کارهای عظیمی تحقق پیدا کند؛ که اگر تحریم نبود، این کارها اتفاق نمی‌افتاد. ما به برکت تحریم توانستیم به کارهای بزرگی دست بزنیم؛ جوانان ما توفیقاتی به دست بیاورند که اگر تحریم نبود، ما به این توفیقات یقیناً دست پیدا نمیکردیم. در زمینه‌ی کارهای زیربنائی ــ که بعد عرض خواهم کرد ــ در سال 91 پیشرفتهائی صورت گرفت که در مقایسه‌ی با سالهای قبل هم، سال 91 یک سال برجسته‌ای است.

همین سالی که خواستند بر ملت ایران سخت بگیرند، جوانان عزیز ما، دانشمندان ما ماهواره‌ی ناهید را به فضا فرستادند؛ کاوشگر پیشگام را با موجود زنده به فضا فرستادند؛ جنگنده‌ی فوق پیشرفته ساخته شد. اهمیت هر کدام از اینها به قدری است که جا دارد یک ملت برای هر یک از اینها اظهار خوشحالی و خرسندی کند، برایش سرود بسازند، جشنواره درست کنند. کارها چون متراکم است، درست تبلیغ نمیشود و خبررسانیِ کاملی هم انجام نمیگیرد. وقتی که این موجود زنده به فضا فرستاده شد و سالم برگشت، آنقدر این قضیه برای دانشمندان دنیا و ناظران بین المللی تعجب‌آور بود که اول انکار کردند؛ ولی بعد که دیدند چاره‌ای نیست و حقایق و نشانه‌های درستی و واقعیت را مشاهده کردند، مجبور شدند که قبول کنند.
در حوزه‌ی سلامت و مهندسی پزشکی کارهای بزرگی انجام گرفت که مربوط به سلامت مردم است. در زمینه‌ی زیست‌فنّاوری در منطقه اول شدیم. کارهای تخصصی برجسته‌ای در این زمینه انجام گرفت و اقلام متعدد داروئی بر این اساس تولید شد. این همان سالی است که بر ملت ایران سخت گرفتند، برای اینکه او را از زندگی و از همه‌ی فرآورده‌های استعداد بشری محروم کنند. در همین سال، در حوزه‌ی نانوفنّاوری ــ که یک انقلاب در زمینه‌ی فنّاوری و صنعت است ــ رتبه‌ی اول را در منطقه پیدا کردیم. در همین سال، در چندین حوزه‌ی علمیِ مهم، مقام اولتولید علمدر منطقه بودیم. در رکوردهای علم و تولید علمی، در انتشار مقالات علمی، درسرعت پیشرفت علمی، در سهم کشور در تولیدات علمیِ کل جهان، شاهد پیشرفت بودیم. در مسابقات علمیِ فنّاورانه‌ی دانشجویان، کشور نسبت به سال گذشته سی و یک درصد رشد داشت. در سال 91، تعداد دانشجو به قدری افزایش پیدا کرد که بیست و پنج برابر اول انقلاب، ما امسال دانشجو داریم. بیست و پنج برابر اول انقلاب، دانشجویان در کشور مشغول تحصیل هستند. اینها پیشرفتهای عظیم ملت ایران است. در حوزه‌ی آب، در حوزه‌ی محیط زیست، در سلولهای بنیادی، در انرژی‌های نو، در گیاهان داروئی، در انرژی هسته‌ای، کشور توانست به پیشرفتهای بزرگی دست پیدا کند. اینها همه مربوط به آن سالی است که دشمنان ملت ایران همه‌ی تلاش خود را بسیج کردند تا ملت ایران را از کار بیندازند.
حوادث سال 91 درس بزرگی به ما میدهد؛ این درس این است که یک ملت زنده از تهدید و فشار و سختگیری دشمن هرگز به زانو در نخواهد آمد.

اساس کار و زیربنای کار است ــ که اگر چنانچه در کشور علم پیشرفت کند، همه‌ی کارهای بعدی آسان خواهد شد ــ استقلال وعزت ملیبرای کشور مهم است، زیردست نبودن یک ملت و ارباب نداشتن یک ملت مهم است، نفوذ واقتدارمنطقه‌ای یک ملت و یک کشور پشتوانه‌ی استقلال و امنیت کشور است و مهم است. در همه‌ی این موارد، ما پیشرفت داشتیم

ملت ما با پیشرفتها ثابت کرد که در سایه‌ی آمریکا زندگی نکردن، به معنای عقب‌افتادگی نیست؛ این نکته‌ی مهمی است. قدرتمندان عالم، استعمارگران ــ در روزی که استعمارِ مستقیم بود ــ و امروز آمریکا، میخواهند به ملتهای دنیا اثبات کنند که اگر میخواهید زندگی خوب داشته باشید و پیشرفت کنید، باید زیر سایه‌ی ما بیائید. ملت ایران اثبات کرد که این حرف دروغ است. ملت ما ثابت کرد که وابسته نبودن به آمریکا و قدرتهای بزرگ نه فقط موجب عقب‌افتادگی نیست، بلکه موجب پیشرفت است؛ دلیل واضح این است که شما این سی سالِ جمهوری اسلامی را مقایسه کنید با سی سالِ بعضی از کشورهائی که در سایه‌ی آمریکا زندگی کردند، دل خودشان را به سالی دو سه میلیارد دلار کمک آمریکا خوش کردند و تسلیم آمریکا شدند؛ ببینید آنها کجایند، ما کجائیم؟

دو موضوع لازم را در اینجا باید عرض کنم، که اینها مربوط به آینده است: یک مسئله این است که ما در برنامه‌ریزی‌ها همیشه باید جلوتر از دشمن حرکت کنیم.

وظیفه‌ی همه‌ی ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم؛ این یکی از اقتضائات«اقتصاد مقاومتی»است که ما مطرح کردیم. در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئه‌ی دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند. این مطلب اوّلی که لازم بود عرض کنم.

مطلب دوم: آمریکائی‌ها مرتب از راه‌های گوناگون به ما پیغام میدهند که بیائید درباره‌ی مسئله‌ی هسته‌ایگفتگوکنیم؛من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربه‌های گذشته‌ی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود.

من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم. در این خصوص، چند مطلب را باید روشن کنم:
یک مطلب این است که آمریکائی‌ها مرتب پیغام میدهند ــ گاهی مینویسند، گاهی پیغام میدهند ــ که ما قصد تغییر نظام اسلامی را نداریم؛ به ما اینجور میگویند. جواب این است که ما نگران این نیستیم که شما قصد تغییر نظاماسلامی را داشته باشید یا نداشته باشید، که حالا هی اصرار میکنید که ما این قصد را نداریم. آن روزی هم که شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را بصراحت اعلام کردید، هیچ کاری نتوانستید انجام دهید، بعد از این هم نخواهید توانست انجام دهید.

نکته‌ی دوم: آمریکائی‌ها مرتب و پی‌در‌پی پیغام میدهند که ما در پیشنهادِ مذاکره‌ی منطقی صادقیم؛ یعنی صادقانه از شما میخواهیم که مذاکره کنید و مذاکره‌ی منطقی بکنیم؛ یعنی مذاکره‌ی تحمیلی نباشد. من در جواب میگویم: ما به شما بارها گفته‌ایم که در پی سلاح هسته‌ای نیستیم، شما میگوئید باور نمیکنیم؛ ما چرا باید حرف شما را باور کنیم؟! وقتی شما حاضر نیستید یک سخن منطقی و صادقانه را قبول کنید، ما چرا باید حرفی را که شما میزنید ــ که خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول کنیم؟

همین‌جا من این را بگویم که از جمله‌ی تاکتیکهای تبلیغاتی اینها این است که گاهی شایع میکنند که از طرف رهبری، کسانی با آمریکائی‌ها مذاکره کردند؛ این هم یک تاکتیک تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است. تا کنون از سوی رهبری، هیچ‌ کس با آنها مذاکره نکرده است. در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، کسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ که ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاکره کرده‌اند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بوده‌اند که خطوط قرمز رهبری را رعایت کنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت کنند.

نکته‌ی سوم: بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و کنجکاوی، برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام ‌شدن مذاکرات هسته‌ای نیست. آمریکائی‌ها دوست ندارند گفتگو‌های هسته‌ای تمام شود و مناقشه‌‌ی هسته‌ای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ایران در مسئله‌ی هسته‌ای، فقط میخواهد حق غنی‌سازیِ او ــ که حق طبیعی‌اش است ــ از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان کشورهائی که مدعی هستند، اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنی‌سازی هسته‌ای را برای اهداف صلح‌آمیز در کشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادی است؟ این آن چیزی است که ما همیشه گفته‌ایم؛ آنها همین را نمیخواهند

نکته‌ی چهارم و آخر در این مسئله این است که اگر آمریکائی‌ها صادقانه میخواهند کار تمام شود، بنده راه حل را ارائه میدهم. راه حل این است: آمریکائی‌ها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند، از دشمنی با ملت ایران دست بردارند. پیشنهاد مذاکره، حرف منطقی و متین و مستدلی نیست؛حرف درست این است. اگر میخواهند مشکلات فی‌ما‌‌بین وجود نداشته باشد ــ که میگویند ما میخواهیم بین ایران و آمریکا مشکلی وجود نداشته باشد ــ دست از دشمنی بردارند.

یک بحث دیگری دارم که باید با اجمال آن را هم عرض کنم و آن، مسئله‌ی بسیار مهم انتخابات است. انتخابات، مظهر «حماسه‌ی سیاسی» است؛ مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثیر یکایک مردم در انتخاب مدیران کشور است. انتخابات مظهر اراده‌ی ملی است، نمادمردم‌سالاری اسلامیاست. ما که مسئله‌ی مردم‌سالاری اسلامی را در مقابلدموکراسیِ لیبرال غربیمطرح کردیم، مظهر مردم‌سالاری اسلامی همین حضور مردم در انتخابات است. لذا به خاطر اهمیتی که انتخابات دارد، دشمنان ملت ایران همیشه سعی کرده‌اند انتخابات را از شور و هیجان بیندازند؛ برنامه‌ریزی کردند که مردم را از حضور در پای صندوقهای رأی باز بدارند؛ مردم را دلسرد کنند، مردم را ناامید کنند.

من چند نکته را در باب انتخابات عرض میکنم. نکته‌ی اول این است که در درجه‌ی اول، گسترش مشارکت و حضور گسترده‌ی مردم در انتخابات اهمیت دارد. شور انتخاباتی در کشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی میتواند تهدیدهای دشمنان را بی‌اثر کند؛ میتوانددشمن را ناامیدکند؛ میتواند امنیت کشور را تأمین کند. ملت عزیز ما در همه‌ی نقاط کشور این را بدانند؛ حضور گسترده‌ی آنها در پای صندوق رأی، در آینده‌ی کشور تأثیر دارد؛ در امنیت، در استقلال، در ثروت ملی، در اقتصاد، در همه‌ی مسائل مهم کشور تأثیر میگذارد. این نکته‌ی اول؛ که انتخابات باید به توفیق الهی، به کمک پروردگار، با همت ملت ایران، با مشارکت گسترده تحقق پیدا کند.
نکته‌ی دوم: در انتخابات، همه‌ی سلیقه‌ها و جریانهای معتقد به جمهوری اسلامی باید شرکت کنند؛ این، هم حق همه است، هم وظیفه‌ی همه است. انتخابات مال یک سلیقه‌ی خاص، مال یک جریان فکری و سیاسیِ خاص نیست. همه‌ی کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آینده‌ی کشور اهمیت میدهند، دلشان برایمنافع ملیمیسوزد، باید در انتخابات شرکت کنند. رو گرداندن از انتخابات، مناسب کسانی است که با نظام اسلامی مخالفند.
نکته‌ی سوم: در نهایت، رأی مردم تعیین کننده است. آنچه که اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما است. باید خودتان تحقیق کنید، ملاحظه کنید، دقت کنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا بهاصلحبرسید و اصلح را انتخاب کنید

رهبری، یک رأی بیشتر ندارد. بنده‌ی حقیر مثل بقیه‌ی مردم، یک رأی دارم؛ این رأی هم تا وقتی که در صندوق انداخته نشود، هیچ کس از آن مطّلع نخواهد بود.

اینجور نیست که کسی بیاید نسبت بدهد که رهبری نظرش به فلان است، به بهمان نیست. اگر چنین نسبتی داده شد، این نسبت درست نیست

نکته‌ی چهارم: در مسئله‌ی انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانونباشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که درسال 88 پیش آمد ــ که برای کشور ضرر داشت و ضایعه‌آفرین بود ــ همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. ممکن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد که منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمکین کنم. آنچه که اکثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب کردند، باید همه تمکین کنند؛ همه باید زیر بار بروند.

نکته‌ی آخر: این را همه بدانند که آنچه ما برای رئیس‌جمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی که امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی که وجود دارد. این را همه توجه کنند؛ رئیس‌جمهورِ هر دوره‌ای باید امتیازات کسبی و ممکن‌‌الحصول رئیس‌جمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد. هر کسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیس‌جمهور امروز، چه رئیس‌جمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همه‌ی ما همین جوریم؛ نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم. آن چیزهائی که امروز برای دولت و برای رئیس‌جمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیس‌جمهور بعدی وجود داشته‌ باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور کند. یعنی ما در سلسله‌‌ی دولتهائی که پشت سر هم می‌آیند، باید رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تکامل باشیم، تدریجاً بهترینهای خودمان را بفرستیم؛ هر کسی می‌آید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزشها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد. اینجوری باید این کشور را اداره کرد

پروردگارا! آنچه را که به خیر و صلاح این کشور است، برای این ملت مقدّر بفرما. پروردگارا! قلب مقدس ولی‌عصر را از همه‌ی ما خشنود کن. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طیبه‌ی شهدا را از ما خشنود و راضی بگردان. آنچه گفتیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده و آن را به کرمت از ما قبول کن.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته


نوشته شده در شنبه 92/1/3ساعت 6:43 صبح توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |


نوشته شده در شنبه 92/1/3ساعت 6:41 صبح توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

راستی می دونی عقیله یعنی چه؟ عقیله به زنی کریمه و گرامی می گن که زیرک و فهمیده باشه و توی قبیله خودش دیگران برای رفع مشکلاتشون به او رجوع کنن

 


نوشته شده در یکشنبه 91/12/27ساعت 6:32 صبح توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

بر آل عبا تو نور عینی زینب

تو پشت و پناه عالمینی زینب

در فضل و شرافتت همین بس باشد

اینکه تو شریکة الحسینی زینب

*

خورشید نجابت و ادب یا زینب

با فضل و وقار، منتجب یا زینب

در اوج شکوه مثل کوهی بانو

هستی تو عقیلة العرب! یا زینب

*

ای آینه عصمت زهرا! زینب

در صبر و وفا بدون همتا! زینب

تو محرم رازهای مولا بودی

چون فاطمه ای ام ابیها! زینب

*

تو مهر قبول کربلایی زینب

زهرای بتول کربلایی زینب

ای وارث نهضت حسین بن علی!

در شام، رسول کربلایی زینب


نوشته شده در شنبه 91/12/26ساعت 10:30 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

شما ملاحظه میکنید خطراتى که معمولاً از طرف قدرتهاى سلطه‌گر جهانى متوجه ملتها میشود و آنها را متزلزل میکند، این خطرها ملت ایران را متزلزل نکرد. حالا در برهه‌ى کنونى، زمان مسئله‌ى تحریمها و فشارها گفتند که میخواهیم براى ملت ایران تحریم فلج‌کننده تنظیم کنیم؛ تنظیم هم کردند. دو سه روز قبل از بیست و دوى بهمن، یک مرحله‌ى جدید تحریمها را وارد معادلات کردند؛ چند ماه قبل هم - در مرداد همین سال - باز مجدداً همین کار را انجام دادند. یعنى در ایام بیست و دوى بهمنِ امسال به خیال خودشان فشارها را بر مردم افزایش دادند. به امید چه؟ به امید سست کردن مردم. جواب چه بود؟ جواب ملت ایران این بود که امسال راهپیمائى بیست و دوى بهمن از سالهاى قبل پرشورتر است. همه آمدند، همه جا آمدند، با روحیه آمدند، با چهره‌ى خندان آمدند. این، ملت ایران است. هر سال بیست و دوى بهمن، ملت ایران ضربه‌اى بر دشمنان وارد میکند؛ مثل بهمنى بر سر دشمنان و مخالفان فرود مى‌آید. امسال هم این بهمن فرود آمد. بنده لازم میدانم مجدداً - که اگر تا صد بار هم تکرار شود، زیادى نیست - از ملت ایران به خاطر این حضور پرشکوه و عزتمندانه سپاسگزارى کنم. در مقابل این احساس، در مقابل این بصیرت، انسان باید تعظیم کند. این، ملت ایران است.
دشمنان در مقابل این وضعیت، دچار انفعالند؛ این را من به شما عرض بکنم. برخلاف آنچه که وانمود میشود که آنها در موضع فعال قرار دارند، نه، اینجور نیست؛ دشمن در مقابل ملت ایران در موضع انفعال است. ملتى با عزم راسخ، با بصیرت، با ایمان، میداند چه میخواهد، راه را هم بلد است، سختى‌ها را هم با شجاعتِ تمام تحمل میکند؛ در مقابل این ملت، اسلحه‌هاى گوناگون سیاسى و نظامى و امنیتى و اقتصادى کنْد است؛ لذا دشمن در حال انفعال است. دشمنان چون در حال انفعالند، حرکات غیر منطقى میکنند.
من این را به شما عرض بکنم: دولتمردان آمریکا مردم غیرمنطقى‌اى هستند؛ حرفشان غیرمنطقى است، عملشان غیرمنطقى است، زورگویانه است؛ توقع دارند دیگران در مقابل کار غیرمنطقى آنها و زورگوئى آنها تسلیم شوند؛ خب، بعضى هم تسلیم میشوند؛ بعضى از دولتها، بعضى از نخبگان سیاسى در برخى از کشورها در مقابل پرروئى و زورگوئى آنها تسلیم میشوند؛ اما ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى تسلیم‌شدنى نیست. نظام جمهورى اسلامى حرف دارد، منطق دارد، توانائى دارد، اقتدار دارد؛ لذا در مقابل حرف غیر منطقى و کار غیر منطقى تسلیم نمیشود.
آنها چطور غیرمنطقى‌اند؟ نشانه‌ى غیر منطقى بودن آنها، همین تناقضهائى است که بین حرفهاى آنها و بین کارهاى آنها هست؛ حرف یک جور میزنند، کار جور دیگرى انجام میدهند. خب، از این نشانه‌اى واضح‌تر براى غیر منطقى بودن نیست. انسانِ منطقى یک حرف قانع‌کننده‌اى میزند، بعد هم دنبال آن حرف راه مى‌افتد. این آقایان - دولتمردان آمریکائى و دیگر تبعه‌ى آنها از غربى‌ها - اینجورى نیستند؛ یک حرفى میزنند، یک ادعائى میکنند، اما در عمل، درست عکس آن را انجام میدهند. من حالا چند نمونه عرض بکنم:
ادعا میکنند ما متعهد به حقوق بشریم. بله، آمریکائى‌ها پرچم حقوق بشر را بلند کرده‌اند، میگویند ما متعهد به حقوق بشریم؛ آن هم نه فقط در کشور خودشان - که آمریکا باشد - در همه‌ى دنیا. خب، این حرفى است، ادعائى است؛ در عمل چه؟ در عمل، بیشترین ضربه را اینها به حقوق بشر میزنند؛ بیشترین اهانت را به حقوق انسانها در کشورهاى مختلف و نسبت به ملتهاى مختلف، اینها میکنند. زندانهاى مخفى‌شان در سرتاسر دنیا، زندانشان در گوانتانامو، زندانشان در عراق - ابوغریب - حمله‌ى آنها به مردم غیرنظامى در افغانستان، در پاکستان، در مناطق گوناگون؛ اینها نمونه‌اى از حقوق بشر ادعائى آمریکائى‌هاست! هواپیماهاى بدون سرنشینشان راه مى‌افتد، هم جاسوسى میکند، هم مردم را زیر فشار قرار میدهد؛ که روزانه خبرش را شما از افغانستان و پاکستان میشنوید. البته همین هواپیماهاى بدون سرنشین، به قول یکى از مجلات آمریکائى که همین چند روز قبل از این نوشته بود، در آینده مایه‌ى دردسر خود آنها خواهد شد.
میگویند ما متعهد به عدم تکثیر سلاح هسته‌اى هستیم. بهانه‌ى حمله‌ى به عراق هم در یازده سال قبل از این همین بود که گفتند در عراق رژیم صدام دارد سلاح هسته‌اى درست میکند. البته رفتند و پیدا هم نکردند و معلوم شد دروغ بوده است. میگویند ما متعهدیم که سلاح هسته‌اى تکثیر نشود؛ در عین حال از یک دولت شریرى که داراى سلاح هسته‌اى هم هست، تهدید به سلاح هسته‌اى هم میکند - یعنى دولت صهیونیستى - دفاع میکنند، حمایت میکنند. آن حرفشان است، این عملشان است.
میگویند ما متعهد به گسترش دموکراسى در دنیا هستیم - حالا کارى نداریم که دموکراسىِ خود آمریکا چه جور دموکراسى‌اى است؛ در این زمینه بحث نمیکنیم - با این ادعا، با کشورى مثل جمهورى اسلامى که روشن‌ترین و واضح‌ترین مردم‌سالارى‌ها و دموکراسى‌ها را در این منطقه داراست، دائم معارضه و مقابله میکنند؛ در عین حال پشت سر کشورهائى در این منطقه مى‌ایستند و با کمال پرروئى از آنها حمایت میکنند که بوى دموکراسى را استشمام نکرده‌اند و یک بار ملتشان رنگ انتخابات و رأى و صندوق رأى را ندیده‌اند. این هم تعهدشان نسبت به دموکراسى است! ببینید فاصله‌ى قول و عمل چقدر است.
میگویند میخواهیم مسائلمان را با ایران حل کنیم. این حرفى است که بارها میگفتند، اخیراً بیشتر هم میگویند. میگویند میخواهیم مذاکره کنیم و مسائلمان را با ایران حل کنیم - این حرفشان است - اما در عمل متشبث به تحریم میشوند، متشبث به تبلیغات دروغ میشوند، حرفهاى ناشایسته میزنند، مطالب خلاف واقع را نسبت به نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران دم‌به‌دم منتشر میکنند.
همین چند روز قبل از این، رئیس جمهور آمریکا نطق میکند و درباره‌ى مسائل هسته‌اى ایران جورى حرف میزند که انگار اختلاف بین ایران و آمریکا این است که ایران میخواهد سلاح هسته‌اى درست کند. میگوید ما تا جائى که بتوانیم، نمیگذاریم ایران سلاح هسته‌اى درست کند! خب، اگر ما میخواستیم سلاح هسته‌اى درست کنیم، شما چطور میتوانستید نگذارید؟ اگر ایران اراده میکرد که سلاح هسته‌اى داشته باشد، آمریکا به هیچ وجه نمیتوانست جلوى او را بگیرد.
ما نمیخواهیم سلاح هسته‌اى درست کنیم؛ نه به خاطر اینکه آمریکا از این ناراحت میشود؛ عقیده‌ى خود ما این است. ما اعتقاد داریم که سلاح هسته‌اى جنایت بر بشریت است و نباید تولید شود؛ آنچه هم که در دنیا هست، باید محو شود و از بین برود؛ این عقیده‌ى ماست، به شما ربطى ندارد. اگر ما این عقیده را نداشتیم و تصمیم میگرفتیم سلاح هسته‌اى درست کنیم، هیچ قدرتى نمیتوانست جلوى ما را بگیرد؛ همچنان که در جاهاى دیگر هم نتوانستند بگیرند: در هند نتوانستند، در پاکستان نتوانستند، در کره‌ى شمالى نتوانستند. آمریکائى‌ها مخالف هم بودند، اما آنها هم سلاح هسته‌اى درست کردند.
اینکه میگویند «ما نمیگذاریم ایران سلاح هسته‌اى درست کند»، یک تقلب در حرف زدن است. مگر بحث سر سلاح هسته‌اى است؟ در قضیه‌ى هسته‌اى ایران، بحث بر سر سلاح هسته‌اى نیست؛ بحث سر این است که شما میخواهید جلوى حق قطعى و مسلّم ملت ایران را - که غنى‌سازى هسته‌اى و استفاده‌ى صلح‌آمیز از توان داخلى خود ملت ایران است - بگیرید. البته این را هم نمیتوانید و ملت ایران آنچه را که حق خودش است، انجام خواهد داد.
دولتمردان آمریکائى غیر منطقى حرف میزنند. با گفتگو کننده‌ى غیر منطقى، نمیشود انسان بنشیند به اتکاء منطق حرف بزند؛ خب، او غیر منطقى است. غیر منطقى یعنى زورگو، یعنى حرفِ بیخود بزن. این واقعیتى است که ما در طول این سى سال در برخورد با قضایاى گوناگون جهانى آن را بروشنى دریافته‌ایم. ما این را میفهمیم که طرف مقابل ما کیست و چگونه باید با او رفتار کرد.
من چند نکته را یادداشت کرده‌ام که به شما برادران و خواهران عزیز و به همه‌ى ملت ایران در این زمینه‌ها عرض کنم. البته این حرفها براى ملت ایران است. آنها که حرف میزنند، رئیس جمهور آمریکا که حرف میزند، اعوان و انصارش از دولتمردان آمریکا که حرف میزنند، براى فریب دادن افکار عمومى است؛ حالا افکار عمومى جهان، یا افکار عمومى ملتهاى منطقه؛ یا اگر بتوانند، افکار عمومى ملت خودمان. ما فعلاً با افکار عمومى جهان کارى نداریم. شبکه‌ى وابسته‌ى صهیونیستى - آمریکائىِ خبرى دنیا حرفهاى ما را آنچنان که هست، منعکس نمیکند؛ یا اصلاً منعکس نمیکند، یا ناقص منعکس میکند، یا درست بعکس منعکس میکند. من براى مردمِ خودمان حرف میزنم. اقتدار جمهورى اسلامى مربوط به افکار عمومىِ جهانى نیست. جمهورى اسلامى اقتدار خود، عزت خود، شرف خود را از افکار عمومى دنیا به دست نیاورده است؛ از خود این ملت به دست آورده است. آن بناى استوار و مستحکمى که ملت ایران به وجود آوردند و امروز پیام آن در همه‌ى دنیا دارد پى‌درپى و به خودى خود پخش میشود، متکى است به خود ملت ایران. من براى مردمِ خودمان حرف میزنم، کارى به دیگران ندارم؛ میخواهند بشنوند، میخواهند نشنوند؛ میخواهند منعکس کنند، میخواهند نکنند؛ اما ملت عزیز خودمان باید بدانند. پس نکته‌ى اول این است که اینها غیر منطقى‌اند، بدون اعتقاد حرف میزنند و حرفشان با عملشان یکى نیست.
نکته‌ى دوم: بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار غیرمنطقى، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست - که من بعد توضیح خواهم داد - غرضشان یک کار تبلیغاتى است براى اینکه به ملتهاى مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهورى اسلامى بود با آن سرسختى، با آن ایستادگى، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتى ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟ این را براى خاموش کردن و ناامید کردن ملتهاى سربرافراشته‌ى مسلمان که امروز در بسیارى از کشورهاى اسلامىِ اینها نسیم بیدارى وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت میکنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یکى از هدفها بود. از سالهاى اول انقلاب، یکى از هدفهاى آنها همین بود که ایران را پاى میز مصالحه و بده‌بستان بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا میکرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پاى میز مذاکره؟ امروز هم همین هدف را دنبال میکنند. این، مطلب مهمى است. وقتى هدف از مذاکره، یک هدفِ غیرمربوط به مسائل اساسى است، یک هدف تبلیغاتى است، خب معلوم است طرف مقابل که جمهورى اسلامى است، خام نیست، چشم‌بسته نیست، میفهمد که هدف شما چیست؛ لذا متناسب با همان نیت خودتان، جواب شما را میدهد.
نکته‌ى سوم این است که مذاکره در عرف آمریکائى‌ها و قدرتهاى سلطه‌گر به معناى این است که بیائید بنشینیم گفتگو کنیم تا شما حرف ما را قبول کنید - هدف مذاکره این است - بیائید بنشینیم حرف بزنیم تا بالاخره نتیجه‌ى این حرف زدن و گفتگو کردن این باشد که مطلبى را که شما قبول نمیکردید، حالا قبول کنید. همین حالا در تبلیغاتى که آمریکائى‌ها در مورد مذاکرات راه انداخته‌اند - که چند وقت است لابد میشنوید - و سر و صدا و هیاهو دارند که بله، با ایران مذاکره‌ى مستقیم کنیم، چه کنیم، در همین حرفهاى امروزشان هم این معنا کاملاً خودش را نشان میدهد: بیائیم بنشینیم تا ایران را قانع کنیم که از غنى‌سازى دست بردارد؛ از انرژى هسته‌اى دست بردارد. هدف این است. نمیگویند بیائیم بنشینیم مذاکره کنیم تا ایران ادله‌ى خودش را بیان کند، ما از فشار روى مسئله‌ى هسته‌اى دست برداریم، از تحریم دست برداریم، از دخالتهاى امنیتى و سیاسى و غیره دست برداریم؛ میگویند بیائید مذاکره کنیم تا ایران حرف ما را قبول کند!
خب، این مذاکره که به درد نمیخورد؛ این مذاکره که به جائى نمیرسد. حالا گیرم دولت ایران قبول کرد، رفتند نشستند با آمریکائى‌ها مذاکره کردند. وقتى هدف این است، این چه مذاکره‌اى است؟ خب، معلوم است که ایران از حقوق خودش دست‌بردار نیست. هر جائى که در اثناى مذاکره ببینند طرف مقابل یک حرف منطقى‌اى میزند و آنها کم مى‌آورند، در مقابل ایران همان جا مذاکره را قطع میکنند؛ میگویند ایران حاضر نیست حرف بزند! شبکه‌هاى خبرى و سیاسى هم دست آنهاست؛ تبلیغات میکنند. این را ما تجربه کردیم. در این ده پانزده سال گذشته، دو سه مرتبه اتفاق افتاد که آمریکائى‌ها سر یک موضوع مشخصى به مسئولین ما پیغام دادند، اصرار کردند که یک امر خیلى لازمِ فورىِ فوتىِ واجبى است، بیاید بنشینیم یک صحبتى بکنیم. خب، مأمورین دولتى - معمولاً یک نفر، دو نفر - رفتند یک جائى نشستند صحبت کردند؛ بمجرد اینکه حرف منطقى اینها بیان شد و آنها جوابى نداشتند، یکجانبه مذاکره‌ها قطع شد! البته استفاده‌ى تبلیغاتى‌شان را هم کردند. این، تجربه‌ى ماست. خب، «من جرّب المجرّب حلّت به النّدامة».(2)
نکته‌ى چهارم: در تبلیغات وانمود میکنند که اگر ایران با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند، تحریمها برداشته میشود. این هم دروغ است. هدفشان این است که با وعده‌ى برداشتن تحریمها، ملت ایران را وادار کنند که اشتیاق به مذاکره‌ى با آمریکا پیدا کند. تصور آنها این است که ملت ایران دیگر از تحریمها به ستوه آمده‌اند، پدرشان دارد در مى‌آید، همه چیز به هم ریخته است؛ پس ما بگوئیم خیلى خوب، بیائید مذاکره کنید تا تحریم را برداریم، یکهو جمعیت ملت ایران راه بیفتند که بله، بیائید مذاکره کنیم.
این حرف هم از همان حرفهاى غیر منطقى و همراه با فریب و یک وسیله‌اى براى زورگوئى است. اولاً - همان طور که عرض کردیم - اینکه میگویند بیائید مذاکره کنیم، مقصودشان از مذاکره، واقعاً یک گفتگوى عادلانه و منطقى نیست؛ مذاکره یعنى شما بیائید حرفهاى ما را قبول کنید، تسلیم شوید، تا ما تحریمها را برداریم. خب، اگر ملت ایران میخواستند تسلیم شوند، چرا انقلاب کردند؟ آمریکا بر اوضاع ایران مسلط بود و هر کار دلش میخواست، میکرد. ملت ایران انقلاب کردند براى اینکه از زیر یوغ آمریکا خارج شوند؛ حالا بیایند بنشینند باز مجدداً تسلیم شما شوند؟ این، اشکال اول.
اشکال بعد این است که تحریمها با مذاکره برداشته نخواهد شد؛ این را من به شما عرض بکنم. هدف تحریمها چیز دیگرى است. هدف تحریمها خسته کردن ملت ایران است، جدا کردن ملت ایران از نظام اسلامى است. مذاکره هم که انجام بگیرد، اگر ملت ایران باز در صحنه باقى باشد و بر حقوق خود اصرار بورزد، این تحریمها وجود خواهد داشت. ملت ایران در مقابل این فکر غلط دشمن چه کار میکند؟
ببینید، یک ملاحظه‌اى در ذهن طرفهاى مقابل ما هست که این ملاحظه را باز کنیم، تحلیل کنیم. آنها میگویند تکیه‌ى نظام جمهورى اسلامى به این مردم است؛ اگر توانستیم این مردم را از نظام جمهورى اسلامى جدا کنیم، قدرت مقاومت از نظام جمهورى اسلامى گرفته خواهد شد. این فکرِ طرف مقابل ماست. خب، این فکر دو قسمت دارد؛ یک قسمتش را درست فهمیدند، یک قسمتش را غلط فهمیدند، غلط کردند. آن قسمتى که درست فهمیدند، این است که بله، تکیه‌ى جمهورى اسلامى به این مردم است؛ پشتوانه‌ى نظام اسلامى، هیچ کس جز انبوه توده‌هاى عظیم ملت ایران نیست؛ حصار این کشور و این نظام، همین مردمند. آنچه که غلط فهمیدند، این است که خیال کردند با فشار تحریم، با زورگوئى در زمینه‌ى مسائل بین‌المللى و بازرگانى و تولید و غیره، خواهند توانست ملت ایران را به زانو در بیاورند و عاجز کنند. اگر فکر میکنند خواهند توانست این پشتوانه را از جمهورى اسلامى بگیرند، اینجا را اشتباه کرده‌اند.
بله، ملت ایران در مقابل آنچه که دشمن میخواهد انجام دهد، دنبال تدبیر خواهد بود. ملت ایران دنبال شکوفائى اقتصادى، رونق اقتصادى و رفاه کامل است؛ اما ملت ایران نمیخواهد این را از راه ذلت در مقابل دشمن به دست بیاورد؛ این را میخواهد با نیروى خود، با عزم خود، با شجاعت خود، با پیشروى خود، با توانائى جوانانش به دست آورد؛ لا غیر. بله، تحریم، فشار است، آزار است - شکى نیست - اما در مقابله‌ى با این فشار و آزار، دو راه وجود دارد: ملتهاى ضعیف وقتى که دشمن فشار آورد، میروند در مقابل دشمن تسلیم میشوند، خشوع میکنند، توبه میکنند. اما ملت شجاعى مثل ایران بمجرد اینکه دید دشمن دارد فشار مى‌آورد، سعى میکند نیروهاى درونى خود را فعال کند، با قدرت و شجاعت از منطقه‌ى خطر عبور کند؛ و همین کار را خواهد کرد. این هم تجربه‌ى سى ساله‌ى ماست.
کشورهائى در همین منطقه‌ى ما هستند و سى و چند سال در مشت آمریکا بودند، دولتهاشان نوکر و مطیع و فرمانبر آمریکا بودند؛ آنها کجا هستند؟ ملت ایران هم سى و چند سال در مقابل آمریکا ایستاده؛ ملت ایران کجاست؟ در مقابل سى سال فشار آمریکا، ملت ما از لحاظ پیشرفت علمى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت فرهنگى، آبروى بین‌المللى، نفوذ و اقتدار سیاسى، به جائى رسیده است که در دوران رژیمهاى پهلوى و قاجار خوابش را هم نمیدیدند؛ نه مردم، نه مسئولان. ما تجربه کردیم، ما امتحان کردیم. سى سال ما در مقابل فشارهاى آمریکا ایستاده‌ایم، اینجائیم؛ ملتهائى هم هستند که سى سال تسلیم آمریکا شدند و مراحل متعددى عقبند. ما بدى ندیدیم از ایستادگى، از مقاومت. مقاومت، نیروى درونى یک ملت را احیاء میکند و به فعلیت میرساند. همین تحریمهائى که میکنند، به کمک ملت ایران خواهد آمد و ملت ایران را به اذن اللَّه و به حول و قوه‌ى الهى به رشد و شکوفائى خواهد رساند. این، نکته‌ى مهمى است.
خب، امسال شما دیدید در این راهپیمائى، مردم چه کردند. نمیشود گفت مردم از گرانى و مشکلات شکایتى ندارند؛ چرا، گرانى هست، مشکلات اقتصادى هست، مردم هم آن را لمس میکنند - مخصوصاً طبقات ضعیف - اما این موجب نشد که مردم بین خودشان و نظام اسلامى فاصله بیندازند. مردم میدانند که آن دست قدرتمندى که بتواند این مشکلات را حل کند، نظام اسلامى است؛ آن اسلام عزیز و اسلام مقتدر و مسئولانى است که به اسلام پایبندند؛ اینها میتوانند مشکلات را برطرف کنند. تسلیم شدن در مقابل دشمنان، مشکلى را برطرف نمیکند.
نکته‌ى آخر: ما بعکس آنها، منطقى هستیم. مسئولین ما منطقى‌اند، ملت ما منطقى‌اند. حرف منطقى و کار منطقى را ما قبول داریم. آمریکائى‌ها نشان بدهند که زور نمیگویند، نشان بدهند که شرارت نمیکنند، نشان بدهند که در حرف و عملشان غیر منطقى حرف نمیزنند و عمل نمیکنند، نشان بدهند که به حقوق ملت ایران احترام میگذارند، نشان بدهند که در منطقه آتش‌افروزى نمیکنند، نشان بدهند که در مسائل ملت ایران دخالت نمیکنند؛ آنچنان که در فتنه‌ى 88 دخالت کردند، از فتنه‌گران پشتیبانى کردند، شبکه‌هاى اجتماعى را در خدمت فتنه‌گران قرار دادند - یک شبکه‌ى اجتماعى آن روزها میخواست براى تعمیرات تعطیل کند، گفتند تعطیل نکن؛ براى اینکه بتوانند روى فتنه و آتش فتنه اثر بگذارند! - این کارها را نکنند، خواهند دید جمهورى اسلامى یک نظام خیرخواه است؛ مردم، مردم منطقى‌اى هستند. راه تعامل با جمهورى اسلامى فقط این چیزى است که گفتیم و لاغیر؛ از این راه میتوانند با جمهورى اسلامى تعامل داشته باشند. آمریکائى‌ها باید حسن نیت خودشان را اثبات کنند؛ نشان بدهند که درصدد زورگوئى نیستند. اگر چنانچه این را نشان دادند، آن وقت خواهند دید که ملت ایران پاسخ خواهد داد. شرارت نباشد، دخالت نباشد، زورگوئى نباشد، شناختن حقوق ملت ایران باشد، آن وقت جواب مناسب از طرف ایران داده خواهد شد.
یک نکته هم راجع به مسائل داخلى کشورمان عرض کنم، که این هم مسئله‌ى مهمى است. قضیه‌اى در مجلس پیش آمد؛ قضیه‌ى بدى بود، قضیه‌ى نامناسبى بود؛ هم ملت را ناراحت کرد، هم نخبگان را ناراحت کرد. بنده‌ى حقیر هم از دو جهت ناراحت شدم: هم خودم در مقابل این قضایا احساس تأثر میکنم؛ هم به خاطر ناراحتى مردم، انسان احساس تأثر میکند. خب، رئیس یک قوه به استناد یک اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشده‌اى در دادگاه، دو قوه‌ى دیگر را متهم کرد؛ این کار بدى بود، این کار نامناسبى بود؛ اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسى مردم است. یکى از حقوق اساسى مهم مردم این است که در آرامش روانى و در امنیت روانى زندگى کنند؛ در کشور امنیت اخلاقى برقرار باشد. اگر یک فردى متهم به فساد است، نمیشود به خاطر او انسان دیگران را متهم کند؛ حتّى اگر ثابت هم میشد، چه برسد به اینکه ثابت نشده است، دادگاهى نرفته، محاکمه‌اى نشده. به استناد متهم کردن یک نفر، انسان بیاید دیگران را، مجلس را، قوه‌ى قضائیه را متهم کند؛ این کار درست نیست، این کار غلط است. بنده فعلاً نصیحت میکنم. این کار، کار شایسته‌اى براى نظام جمهورى اسلامى نیست. آن طرف قضیه هم، اصل این استیضاحى که در مجلس انجام گرفت، غلط بود. خب، استیضاح باید یک فایده‌اى داشته باشد. چند ماه به پایان کار دولت، استیضاح یک وزیر، آن هم باز با یک علت و دلیلى که مربوط به خود آن وزیر نیست، چه معنى دارد؟ چرا؟ این هم غلط بود. این هم که شنیدم در داخل مجلس کسانى حرفهاى نامناسبى بر زبان آوردند، این هم غلط است. همه‌ى این قضایا، قضایاى نامتناسبى است با نظام جمهورى اسلامى؛ نه آن متهم کردن، نه آن برخورد کردن، نه آن استیضاح. دفاعى هم که رئیس محترم قوه از خودش کرد، آن هم یک قدرى زیاده‌روى بود؛ لزومى نداشت.
وقتى ما همه با هم برادریم، وقتى دشمن مشترک جلوى روى ما هست، وقتى توطئه را مى‌بینیم، چه کار باید بکنیم؟ تا امروز مسئولین در مقابل توطئه‌هاى دشمن همیشه کنار هم ایستاده‌اند، حالا هم باید همین جور باشد، همیشه هم باید همین جور باشد.
من از مسئولان قوا و مسئولان کشور همیشه حمایت کردم؛ باز هم هر کسى که مسئولیتى بر دوش دارد، بنده از او حمایت میکنم، به او کمک میکنم؛ اما این کارها را نمى‌پسندیم؛ این کارها متناسب با تعهدها نیست؛ با سوگندهائى که خورده شده، مناسب نیست. این ملت عظیم را ببینند؛ شایسته‌ى این ملت، رفتار دیگرى است. امروز مسئولان باید همه‌ى تلاششان را بکنند براى اینکه گره‌هاى اقتصادى را باز کنند، مشکلات را برطرف کنند. بنده سه چهار سال قبل از این، در صحبت اول سال صریحاً به مردم و به مسئولین گفتم که نقشه‌ى دشمنان ملت ایران از حالا به بعد، بیش از همه، نقشه‌ى اقتصادى است. خب، مى‌بینید که همین جور شد. هم دولت، هم مجلس، همه‌ى نیرویشان را، همه‌ى فکر و ذکرشان را متمرکز کنند بر روى سیاستهاى درست اقتصادى. چند سال قبل از این، بنده درباره‌ى فساد اقتصادى، به رؤساى قوا نامه دادم. خب، با فساد اقتصادى مبارزه کنید. به زبان گفتن که مطلب تمام نمیشود؛ عملاً با فساد مبارزه کنید. هى بگوئیم مبارزه با فساد اقتصادى. خب، کو؟ در عمل چه کار شد؟ چه کار کردید؟ اینهاست که انسان را متأثر میکند.
توقع بنده از مسئولین این است که حالا که رفتار دشمن شدت پیدا کرده است، شما هم رفاقتهاتان را با هم شدت بدهید و بیشتر با هم باشید. تقوا، تقوا، تقوا، صبر، میدان ندادن به احساسات سرکش، ملاحظه‌ى مصالح کشور، متمرکز کردن همه‌ى توان و نیرو براى حل مشکلات مردم و مشکلات کشور؛ این توقع ماست. امیدواریم ان‌شاءاللَّه این نصیحتِ خیرخواهانه و مشفقانه مورد توجه مسئولین محترم، بخصوص مسئولین بالا قرار بگیرد؛ به این مسئله پایبند باشند.
این را هم عرض بکنیم؛ این حرفى که من امروز زدم و از بعضى از مسئولان و سران کشور گله‌گزارى کردم، موجب نشود که حالا یک عده‌اى راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عده‌اى راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهائى که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهائى که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانى که میتوانند جلوى این چیزها را بگیرند، تذکر داده‌ام. آن کسانى که این کارها را میکنند، اگر واقعاً حزب‌اللَّهى و مؤمنند، خب نکنند. مى‌بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادن‌ها کارى از پیش نمیبرد. این خشمها را، این احساسات را براى جاى لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجى‌ها میخواستند همین طور بروند یک جائى، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در مى‌آمد. نظمى لازم است، انضباطى لازم است، مراعاتى لازم است. اگر چنانچه به این حرفها اعتنائى ندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کسانى که به این حرفها اعتناء دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند.
البته ملت ایران به لطف الهى، به هدایت الهى، ملت بصیرى است. من به شما عرض بکنم جوانها ! آن روزى که ما نیستیم و شما هستید، بدانید آن روز ملت ایران وضعش، افقش، زندگى مادى و معنوى‌اش، بمراتب از امروز بهتر خواهد بود. حرکت ملت ایران به سمت روشنى است، افقها روشن است. ما یک قدرى باید مراقب خودمان باشیم.
از خداوند متعال هم باید کمک بگیریم؛ از ارواح طیبه‌ى شهدا و روح مطهر امام هم باید کمک بگیریم. ان‌شاءاللَّه دعاى حضرت بقیةاللَّه الأعظم (ارواحنا فداه) شامل حال ما و شما بشود.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌


نوشته شده در شنبه 91/11/28ساعت 8:50 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |

   1   2      >

Design By : Pichak