سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیلوفرانه

 

 

کنار ساحل دریا که قدم می زد، در دوردست

متوجه مردی شد که مدام خم می شد،

چیزی را از روی زمین بر می داشت و

به درون آب پرتاب می کرد. نزدیکتر که شد،

جوانی بومی را دید که صدف هایی را که

روی شن های ساحل بود، در آب می انداخت.

به او رسید و سلامی کرد؛ دلیل کارش را پرسید.

جوان در حالی که چشمش روی ساحل می گشت

جواب داد: دیشب مد دریا صدف ها را به ساحل آورده

و اگر آنها را توی آب نیندازم، از کمبود اکسیژن

خواهند مرد.

مرد با تعجب به او گفت: تو که نمی توانی همه آنها را

به آب برگردانی. تازه همین یک ساحل هم که نیست.

می بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمی کند!

مرد بومی خم شد و دوباره صدفی را برداشت

و در حالی که به طرف دریا پرت می کرد فریاد زد:

برای این یکی که اوضاع فرق کرد.

«سوره زلزله، آیه 7:

پس هرکس به وزن ذره ای

نیکی کرده باشد پاداش آن را می بیند»


نوشته شده در شنبه 91/4/17ساعت 2:57 عصر توسط نیلوفرآبی نظرات ( ) |


Design By : Pichak